بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم خداوكيلي البرادعي هم عجب گيري افتاده. اين بار بر خلاف هميشه در اولين جلسه چهره اش خيلي خيلي گرفته و ناراحت بود
با اين كه هميشه سعي مي كرد با تصويربرداراني كه به سمت ميزش هجوم مي آوردند خوش و بش كند و حتي يكي دو بار هم با خود من احوالپرسي كرده بود (البته شايد من برايش بيش از بقيه آشناتر باشم چون سه بار توي خونه اش هم رفتم) اما اين بار وضع فرق مي كرد

اگر واقعا بخواهم به عنوان يك فرد بي طرف قضاوت كنم واقعا به نظر مي آيد از اين كه نشستهاي شوراي حكام تبديل به صحنه درگيري
دو جانبه آمريكا و ايران شده خسته شده
مشكل اين جاست كه اين بيچاره هر چي كه بگه بالاخره از يك طرف متهم به جانبداري مي شه و واقعا فكر مي كنم گير افتاده. البته فكر مي كنم مثل هر كس ديگري كه دوست دارد پستش را با افتخار ترك كند او هم به دنبال حل اين مساله است و علاقه دارد اين موضوع كه طي دو دوره از رياستش با آن درگير بوده به نام خودش حل و فصل شود