Skip to main content

Posts

Showing posts from December, 2007

رساله

یک دوست گرامی پیشنهاد داده است که پرسشنامه مربوط به رساله خود را روی این صفحه بگذارم گرچه پیشنهاد خوبی است ولی فکر می کنم به دلیل این که سوالات زیاد و مطلب طولانی است از حوصله خارج باشد اما با این پیشنهاد به این فکر افتادم که خلاصه ای از موضوع را اینجا بگذارم و به قول استاد گرامی دکتر شکرخواه در راه رساله نویسی سایبر حرکت کنم موضوع رساله من بررسی وضعیت جامعه اطلاعاتی در ایران است و علاقمندم بدانم که جامعه اطلاعاتی ایرانی احتمالا چه ویژگیهایی می تواند داشته باشد در این زمینه با بررسی اسناد مربوط به اجلاس ژنو، اجلاس تونس، سمینارهای ملی و منطقه ای که در ایران برگزار شد ویژگیهایی استخراج شده است. از طرف دیگر با توجه به اینکه در این اسناد دموکراسی و حاکمیت آن روح اصلی جامعه اطلاعاتی توصیف شده است سعی کرده ام با بررسی چهار مدل دموکراسی عصر اطلاعات به این سوال جواب بدهم که از بین این الگوها کدام مدل به جامعه اطلاعاتی ایرانی نزدیکتر است

تشریفات

بسیاری از اوقات به ویژه در مواجهه با افرادی با زمینه های فرهنگی متفاوت یک سری نکات که ممکن است چندان مهم هم نباشند می تواند در برداشت بهتر افراد از یکدیگر کمک کند و یا بر عکس به سوء تفاهمات دامن بزند این موضوع در داخل یک کشور نیز صدق می کند. چه بسا حرکاتی که در یک شهر و یک منطقه از کشور ارزش محسوب شود و در نقطه ای دیگر انجام آن حرکات هیچ بار معنایی نداشته باشد. این نکته تقریبا مقدمه آن چیزی بود که به نظر من بسیار بسیار مهم است و توجه به آن می تواند تا حد زیادی به درک متقابل کمک بیشتری کند. در طول مدتی که اینجا مشغول فعالیت هستم به فراخور هیاتهای مختلفی از ایران آمده و رفته اند که هر کدام برنامه خاصی را دنبال می کردند اما نکته ای که در برخی از این هیاتها به چشم می آید کم توجهی به بعضی جنبه های ارتباطات غیر کلامی و نشانه های رفتاری است. چه بسا نوع نشستن سر میز غذا، نحوه تعامل با سایر افرادی که سر میز هستند و نحوه لباس پوشیدن و امثال آن هر کدام منجر به برداشت متفاوتی از طرف مقابل بشود وقتی افراد دقیقا همانگونه که در خانه غذا می خورند سر میز یک شام رسمی نیز غذا بخورند و به محض تمام

غنیمت

چندی پیش در بحبوبه یک روز پرکار در نشست شورای حکام به یک نفر که درباره چگونگی خبرهای نشست و گفتگوهای مطبوعاتی درباره پرونده هسته ای ایران می پرسید، گفتم: جنگه، جنگ به عنوان یک شاهد عینی برایش توضیح دادم که آن چیزی که در اینجا جریان دارد یک جنگ تمام عیار است که یک بخش از آن در داخل شورای حکام جریان دارد و ما آن را نمی بینیم و یک بخش آن در حضور ما انجام می شود و چه بسا که ما خود جزیی از آن هستیم درگیر بودن ما خبرنگاران در این جنگ نیز از آنجا مشخص می شود که در آخرین نشست مطبوعاتی خبرنگاران با "گریگوری شولتی" سفیر آمریکا در وین و هنگامی که از وی درباره آخرین گزارش "البرادعی" سوال کردم، در حضور دهها خبرنگار رسانه های بین المللی با عصبانیت به مسئول مطبوعاتی سفارتشان تشر زد "مگر شما نمی دانید که ما با ایرانی ها مصاحبه نمی کنیم" و تنها پس از اشاره ای از سوی وی که او را متوجه حضور دهها ناظر می کرد حاضر به پاسخگویی به سوال شد البته آن روز به خود بالیدم که سفیر آمریکا را در حضور جمع وادار به پاسخگویی به سوالم کرده بودم چرا که درخواست قبلی من برای این کار از سوی وی با

سلام

یک حس قوی مرا به نوشتن دعوت می کند. این که چرا تاحالا ننوشته ام بیش از این که به مشغله های روزمره ام مربوط باشد ناشی از آن است که نوشتن آن هم به طور ثابت تعهد می آورد و من نمی خواستم برای خودم تعهدی جدید ایجاد کنم. علاوه بر این که کار خبر کار نوشتن است و پس از یک روز نوشتن کم کم از از این که باز بنویسی بیزار می شوی اما تازگی ها با خودم فکر می کنم، به عنوان یکی از کسانی که از نزدیک در جریان رویدادهای تاثیر گذار قرار دارد، اگر ننویسم بعدها هیچگاه نمی توانم خودم را ببخشم که چرا نگفتم و چرا این لحظه های ناب را با دیگران سهیم نشدم البته تصمیم ندارم که این وبلاگ را فقط برای موضوعات خبری و مسایل مرتبط با آن اختصاص دهم اما حداقل در حال حاضر بخش وسیعی از مطالب به این موضوع تعلق می گیرد