Skip to main content

دا


با نزدیک شدن به زمان پایانی کار و به منظور گفتگو با یکی از همکاران به اتاقش رفتم. در گوشه ای از اتاق کارش بقایایی از کتابهای کتابخانه سابق دیده می شد

چند ردیف محقر که  با زور تعدادی کتاب را در آن جا داده بودند

تنها نگاهی به ردیفهای نازک چوبی قفسه کتابها مشخص می کرد که تلاش شده تا آنجا که می  شود چند جلد بیشتر از کتابها حفظ شود. در حالی که نام کتابها را از نظر می گذراندم نگاهم بر روی یک کتاب که جلد آن با روزنامه پیچیده شده بود ثابت ماند. بی اختیار آن را برداشتم، برایم به یکباره به معما تبدیل شده بود که محتوای این کتاب قطور که جلد و عنوان آن اینگونه از نظرها پنهان شده چه می تواند باشد

همکارم در توضیح گفت: روایت یک زن از جنگ است

همین توضیح کافی بود

پس از بازگشت به منزل، در گوشه ای جاخوش کردم و به قصد آغاز مطالعه کتاب را گشودم. در فهرست چیزی مشخص نبود. فقط فصل ها به صورت کلی فصل اول، فصل دوم و مانند آن تا فصل چهلم نام برده شده بود بدون هیچ معرفی یا ایده ای که نشان بدهد در این فصل قرار است درباره چه چیزی بخوانی و بدانی

جلوتر رفتم و در انتها فصلی را با عنوان عکسها یافتم. چه یافتنی. دیگر از هفتمین عکس مشخص بود که چه خواهم خواند. عکسها را با طمانینه نگاه کردم ولی از همان موقع مشخص بود که اوضاع طور دیگری پیش خواهد رفت. برگشتم عقب و مقدمه را شروع کردم و همان چند سطر اول بغض را به گلویم و اشک را به چشمانم راه داد

توان ادامه مقدمه را نداشتم و در همان حال با خودم می گفتم که مقدمه اش این بلا را سر آدم می آورد وای به حال بقیه اش

نتوانستم.

به خواندن مقدمه اکتفا کردم نه به خاطر این که اشکهایم مانع از ادامه می شد. نه.  به خاطر این که برای خواندن بقیه کتاب باید آماده باشم. چند نفس عمیق بکشم و سعی کنم – خیلی سعی کنم- که با خواندن هر سطر آن جلوی اشکهایم را بگیرم آخر خرمشهر نقطه ضعف من است. هنوز هم "ممد نبودی ببینی" من را به گریه می اندازد

یادم می آید در پایان آخرین بخش از سریال خاک سرخ  که این نوحه با تصاویری از خرمشهر پخش می شد شدیدا گریه می کردم و پسرم که هفت ساله بود به یکباره تلویزیون را خاموش کرد و گفت: دیگه نگاه نکن


نام کتاب "دا" است و اینی را که من در دست دارم نشان چاپ نودم را بر خود دارد و این امیدوار کننده است. امیدوار کننده از این روی که حتما تا به حال دهها هزار نفر آن را خوانده اند

... شهر آزاد گشته ...

Popular posts from this blog

دیپلماسی لباس

در بین انواع تعاریفی که درباره دیپلماسی وجود دارد یک تعریف می گوید که دیپلماسی دانش برقراری ارتباط میان سیاستمداران است. با توجه به آنکه معنای ارتباط بسیار وسیع است و مجموعه ای از فرایندها از جمله ارتباطات غیر کلامی، ارتباطات گفتاری، ارتباطات تصویری و مانند آنها را در برمی گیرد لذا می توان گفت که دیپلماسی نیز از این موضوع تاثیر می پذیرد. در این چهارچوب، هر نوع روش ارتباطی که در عالم سیاسی و بین دو سیاستمدار اتخاذ می شود را می توان در چهارچوب دیپلماسی و با هدف تاثیرگذاری بر طرف مقابل تفسیر کرد.   با این رویکرد، از تغییر لباس خانم کاترین اشتون مذاکره کننده ارشد اروپایی در جریان نشست گروه 1+ 5 در بغداد   می توان با قاطعیت به عنوان "دیپلماسی لباس" نام برد. باتوجه به آنکه احترام متقابل زیر بنای هر گفتگو به ویژه گفتگوی سیاسی و دیپلماتیک محسوب می شود، لذا می توان چنین برداشت کرد که تغییر لباس خانم اشتون     حرکتی حساب شده و در جهت نشان دادن پایبندی طرف گفتگو به احترام متقابل بوده است. سیر تغییر پوش هانم اشتون در جریان مذاکرات نشان می دهد که دو دست لباس ویژه برای این دور از گفتگو ها ...

دفاع

روز سی ام بهمن ماه از رساله ام با عنوان «جایگاه جامعه اطلاعاتی در ایران» دفاع کردم از همسر عزیزم آقای دکتر دهقان که با پشتیبانی همه جانبه و عملی خود امکان به پایان رساندن این راه را برایم فراهم کرد تشکر می کنم، همچنین از صمیم قلب از آقای دکتر تاجیک که داوری این رساله را بر عهده داشت سپاسگزارم استاد راهنمای این رساله دکتر معتمد نژاد بود و مشاوره آن را آقایان دکتر فرقانی و دکتر خانیکی بر عهده داشتند در طول یک ماهی که در تهران بودم تمام توان و نیروی خود را برای به پایان رساندن این مرحله صرف کردم و با خاتمه آن کوله باری از تجربه و خاطرات تلخ و شیرین را با خود به همراه آورده ام

آژانس و رو دست

در این مدت که از نزدیک با آژانس بین المللی انرژی اتمی، نشستها و گزارشهایش درباره ایران سروکار داشتم هیچوقت گزارشی به این اندازه منفی درباره ایران ندیده بودم از دید من این گزارش می تواند فصل متفاوتی را درباره روند رسیدگی به موضوع ایران در این نهاد ایجاد کند که تنها نتیجه آن بدتر شدن وضع ما در این جلسات خواهد بود آنچه که باعث می شود این گزارش را آغازگر فصلی متفاوت بدانم آن است که دقیقا زمانی خبر از تمرد ایران و عدم همکاری می دهد که از دید ما آن چیزی که تا به حال انجام شده فقط و فقط همکاری بوده است به نظر می رسد که با این گزارش وضعیت سختی برای پیش آمده است از طرفی انتظار می رود که در نشست بعدی آژانس که هفته بعد برگزار می شود دوباره ما آماج حملات و تبلیغات منفی آمریکا و تروئیکای اروپا باشیم که خوراکش از این گزارش فراهم شده باشد و از طرف دیگر براساس موضعگیریهای قبلی نمی توانیم بگوییم که چنین وضعی غیر قابل تحمل است و دیگر همکاری نخواهیم کرد بدبختی این است که از مدتها قبل هر نوع همکاری هم که انجام می دهیم چنین وانمود می شود که در پی افزایش فشارها بوده است چنانکه در نشست قبلی شورای حکام تاکید ...